گنج میلیاردی این مرد را ربود! | گنج طلسم شده در میانه
مردی که متهم است به خاطر اختلاف بر سر گنج میلیاردی همدستش را ربوده بود، در دادگاه کیفری محاکمه شد.
به نقل از رکنا، رسیدگی به این پرونده با شکایت مرد ۶۴ سالهای به نام اکبر در اداره آگاهی آغاز شد وی مدعی بود از سوی فردی به نام بهروز با سلاح گرم ربوده شده است. وی در حالی که بهشدت مجروح بود در تشریح ماجرا به مأموران گفت: چند روز پیش بهتنهایی برای پیدا کردن یک گنج راهی یکی از روستاهای میانه شدم البته گنجی هم پیدا نکردم. اما یکی از دوستانم به نام بهروز فکر کرد که من گنج را پیدا کردهام بههمین دلیل از من کینه به دل گرفته بود.
تا اینکه صبح با من تماس گرفت و عنوان کرد تصادف کرده و من هم برای کمک به او راهی محل تصادف شدم اما بهمحض اینکه به آنجا رسیدم متوجه شدم که بهروز برایم دام پهن کرده و با همدستی پسر جوانی که از اتباع بیگانه بود با تهدید سلاح گرم من را به داخل خودروی پژو ۲۰۶ خودم انداختند و به اطراف جاده ساوه بردند. پس از آن دست و پایم را بستند و کتکم زدند و با زور از من دو چک به مبالغ ۱۰۰ میلیون تومان در وجه حامل و پنج میلیارد تومان به صورت امانی گرفتند و گفتند هروقت گنج را به ما تحویل دادی چکها را میگیری. بعد هم من را وسط همان بیابان رها کردند و رفتند. من با سختی توانستم خودم را به تهران برسانم.
پس از اظهارات اکبر، مأموران ۲ متهم پرونده را شناسایی و بازداشت کردند. بهروز پس از دستگیری مدعی شد که چک را در ازای طلبش از اکبر گرفته و بههیچ عنوان هم موضوع آدمربایی صحت ندارد. اما همدست او رحمان به آدم ربایی با همدستی بهروز اعتراف کرد و گفت: چند ماه قبل از ماجرا با بهروز آشنا شده بودم و او ادعا کرد که برای پیدا کردن یک گنج به دنبال همدستی مطمئن میگردد و قرار شد بعد از پیداشدن گنج سهم من را هم بدهد.
پس از آن با بهروز راهی شهرستان میانه شدیم و ۳ شبانهروز محلی را که او میگفت حفاری کردیم تا اینکه روز سوم بهروز با حالتی عصبانی گفت باید برگردیم فکر کنم دوستم اکبر گنج را زودتر پیدا کرده. باید برویم و سهممان را از او بگیریم. بعد از اینکه به تهران رسیدیم بهروز گفت که باید با اکبر قرار بگذاریم و او را ادب کنیم من هم که بهدنبال سهمم بودم قبول کردم.
پس از اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه وکیل اکبر به جایگاه رفت و گفت: موکل من از شکایتش در مورد رحمان که با صداقت اعتراف کرده و واقعیت را گفته است گذشت کرده و معتقد است که او فریب خورده بود. اما در مورد متهم ردیف اول ۱۰روز مهلت داده تا در صورت توبه و اقرار به اتهام، او را نیز ببخشد تا پرونده مختومه شود.
پس از آن بهروز به جایگاه رفت و با رد اتهام آدمربایی گفت: من اهل یکی از روستاهای میانه هستم از اقوامم که چوپان هستند شنیده بودم که در همان روستا گنجی وجود دارد. بههمین دلیل تصمیم گرفتم آن را پیدا کنم. در ابتدا بهدنبال خرید دستگاه گنجیاب بودم که یکی از دوستانمان اکبر را بهعنوان کارشناس میراث فرهنگی به من معرفی کرد، وقتی با او تماس گرفتم به من گفت دستگاه گنجیاب دارد و میتواند آن را به من بفروشد. فردای آن روز با فروش طلاهای همسرم دستگاهی را با قیمت ۱۰۰ میلیون تومان از اکبر خریدم و خودش هم به خانهام آمد تا طرز کارش را آموزش دهد.
من به او اعتماد کرده بودم و محل گنج را نشانش دادم که اکبر به من گفت باید پسرعموهایت را که چوپان هستند از سر باز کنی چون اگر چشمشان به عتیقهها بیفتد ما را میکشند. بعد هم پیشنهاد داد یک کارگر قابلاعتماد پیدا کنم و حفاری را با کمک او انجام دهیم.
وی افزود: روز قرار اکبر نیامد و من و رحمان به محل گنج رفتیم. بعد از سه روز حفاری اکبر سررسید و یک خروس و یک قوطی طلا به همراه سنگهایی مثل شیشه که فکر میکنم جواهر و الماس بود و همینطور یک مجسمه بیسر پیدا کردیم و همان موقع اکبر گفت من اینها را میبرم و میفروشم و سهم شما را میدهم اما وقتی به تهران رسیدیم او دیگر جواب درستی به من نمیداد و مدام میگفت هنوز عتیقهها فروش نرفته و باید صبور باشم.
روز حادثه هم ماشینم خراب شده بود که با اکبر تماس گرفتم و از او خواستم مبلغی را برایم واریز کند او هم ۷میلیون تومان به کارتم واریز کرد. بعد از آن چون وضع مالیام خوب نبود از اکبر خواستم تا با فروش عتیقهها ۱۰۰میلیون تومان پول دستگاه گنجیاب را به من پس بدهد و دستگاه را پس بگیرد. او هم یک چک ۱۰۰میلیونی به من داد و برای اینکه خیالم بابت عتیقهها راحت باشد یک چک به مبلغ ۵ میلیارد تومان هم به صورت امانت داد.
قاضی خطاب به متهم گفت: اما در زمان بازپرسی اعتراف کردی اسلحه داشتی و اظهار پشیمانی کردی.
متهم جواب داد: من از ترسم اعتراف کردم و اسلحه هم نداشتم.
قاضی در ادامه گفت: سوابقت نشان میدهد که از سال ۷۰ بارها به اتهام سرقت دستگیر و محکوم شدی و سابقهدار هستی.
پس از آن رحمان هم به جایگاه رفت و با پذیرش اتهامش اظهاراتش در مراحل بازجویی را تکرار کرد.
با پایان جلسه رسیدگی به این پرونده قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
دیدگاه خود را ارسال کنید